آرتین خان خان ایرانآرتین خان خان ایران، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه سن داره

آرتین خان خان ایران

علاقه به عینک/روزگاران آرتین و مامانش

این روزها آرتین خان بدجوری به عینک دودی مامانش علاقه مند شده و جرات نداره از کیفش در بیاره!!   روزگاران من و آرتین خان از شب تا صبح طلب شیر میکردی و منم مطابق معمول بین خواب و بیداری شب رو به صبح رسوندم. دیگه خواب از سرم پریده بود ترجیح دادم به جای خواب زیادی برم بساط صبحانه رو برای خودم میزون کنم که داشتم ضعف میکردم. چایی ریختم و آماده برای زدن تو رگ که صدای نق و نوق شما بلند میشه میام کنارت شیر میخوری و مست مست میخوای بخوابی هر چی صدا میکنم آرتین عزیزم آرتین جونم بیدار نمیشی؟ اصلا انگار نه انگار دوباره خوابت برده میخوام از کنارت بلند بشم که چشماتو باز میکنی و زیرچشمی لبخند مهربونی بهم میزنی و ...
24 شهريور 1390

نمایشگاه مادر و نوزاد و کودک/تولد امیرعلی

امروز رفتیم نمایشگاه مادر و نوزاد و کودک تو خیابون حجاب من رفتم سراغ گشت و گذار و بابا بهمن و آرتین خان تو غرفه نبات کوچولو سرگرم نقاشی کشیدن شدن!! اینم خریدهای آرتین خان هرچی به بابا بهمن گفتم این همه سی دی کارتون به چه درد آرتین خان میخوره تو کتش نرفت که نرفت!!! در کل نمایشگاه بدی نبود اما کوچیک بود و جای تغذیه های کودک و مکلمل ها خالی بود به جاش همه غرفه ها رو ۲ بار بازدید کردم!! کاش یه فکری برای بارک ماشین ها هم میکردن!! دوست داشتیم غرفه نی نی وبلاگ رو هم میدیدیم که شرکت نکرده بود یه موبایل به نام موبایل خرسی هم اونجا شرکت کرده بود که عالی بود برای کودکان حیف که آرتین...
19 شهريور 1390

400 روزگی آرتین خان

این روزها مامان سما درگیر دندانپزشکی شده و با نق و نوق های آرتین خان آپ شدن کلبه گل پسر با کمی تاخیر صورت گرفت و اما 2 عکس از جیگری مامان در پایان 400 روزگی: یکی در حال انتظار برای آماده شدن بنده و عازم ددر شدن و دیگری اسب سواری در حیاط دیگه از تاتی تاتی دراومده و دو تا دست مبارکش رو بالای سرش میگیره و میدوه غذا نمیخوره و به جای شربت ویتان که مجبور بودم 10 سی سی بهش بدم و در آخر همه رو گلاب به رو کنه فروس سولفات جایگزین کردم که با ترفند 1 سی سی آهن و 2 قطره لیمو ترش میل میکنند همچنان با خوردن غذا میونه خوبی نداره و عاشق خوردن شیر مادره. تازگی ها یاد گرفته همون رو هم مثل بقیه چیزها که...
15 شهريور 1390

آرتین خان ۱۴ ماهه و کشف علایق

آرتین خان هشتم شهریور نود ۱۴ ماهگیش رو تموم کرد به همین مناسبت!! یه سر رفتیم سرزمین بازی نگین رضا و خوشگل مامان کلی بازی کرد بعدش هم یه سر رفتیم بوستان و یه مغازه بر از حیوانات بیدا کردیم که یه طوطی به این بزرگی داشت و تو قفس هم نبود ... گل بسری ما هم یک دل نه صد دل دلباخته شد و مگه دیگه ول کن بود؟؟؟ نزدیک به یک ساعت همون جا موندگار شدیم البته بابا بهمن مصمم بود که یا طوطی یا موش یا خرگوش براش بگیره اما انقدر اصرار کردم تا بی خیال بشه!!   یادگاری دوستان ...
10 شهريور 1390

شیطنت آرتین خان. ماجرای عصر پنجشنبه

این روزها آرتین مامان مدام میره در کابینت به اون سنگینی رو باز میکنه میره میشینه رو درش و تمام ظرف و ظروف های بنده رو میریزه بیرون و ساعت ها هم سر خودش و هم سر بنده!!! رو گرم میکنه ... اندراحوالات سما و پسری در عصر روز بنجشنبه: امروز برای کسب شادمانی چند بار روی تخت پریدم دیدم حال میده و آرتین هم میخنده !! منم به یاد دوران کودکی ... هی پریدم هی پریدم هی پریدم تا اینکه یه دفعه تخته تخت شکست !!!!!!!!!!!!!! از اونجایی که حالم گرفته شده بود و بعد از اون همه سروصدا ساکت شده بودم . آرتین بی حوصله شده بود و هی لجبازی میکرد و منم خواستم آرومش کنم که  در کمال تنبلی هی دست...
3 شهريور 1390
1